کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۰: بار دیگر ز که می آموزی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بار دیگر ز که می آموزی این که دلها بجفا می سوزی؟ می دری پرده و می سوزی دل بر غمزه زکین اندوزی طالعی بد بود آن شب که دلم بتو دادم ز پی بهرورزی تا زنی در دلم آتش بادب ازده انگشت چراغ افروزی خه خه، ای دلبر درّا دوزا خوب می دّری و خوش می دوزی اندکی لطف بیاموز آخر خود همه جور و جفا آموزی هر چه خط با رخ زیبای تو کرد کینه از سینۀ من می توزی این همه عشوةۀ تو دانم چیست بی وفاییم همی آموزی سر سالست، مرا از رخ تو نظری رسم بود نوروزی کمال الدین اصفهانی