کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۲: من از وجود برنجم مرا چه غم بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از وجود برنجم مرا چه غم بودی اگر وجود پریشان من عدم بودی؟ همه عذاب وجودست هر چه می بینی اگر وجود نبودی عذاب کم بودی نه بیم مرگ بود در عدم نه حسرت عمر نه آرزو که مرا بیش ازین درم بودی نه ترس آتش دوزخ نه هول رستاخیز که خود تمام بدی گر همین دو غم بودی نه از تهی دستی بار بر دلی بودی نه از قوی دستی بر کسی ستم بودی کری کند که عدم بر وجود بگزینند اگر خود آفت هستی همین شکم بودی نبود می من ازین سان در آرزوی عدم اگر وجود نه بار درد دل بهم بودی اگر وجودی بودی در امن و آسایش از آن وجود مرا نیز رزق هم بودی ولی وجود که در ترس و رمج و بیم بود اگر نبودی خود غایت کرم بودی کمال الدین اصفهانی