کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۰: رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی آب حیات کبود؟ خلد برین چه باشد بر روی تو نگاهی ، بر یاد تو شرابی در دور چشم مستت، هست از شراب فتنه افتاده همچو نرگس ، هر گوشه یی خرابی آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید گه گاه چشم بد را، بر میفکن نقابی در خشک سال هجران، هو دولت رخ تست گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی کمال الدین اصفهانی