کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۸: مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی که گر بدور فتادی مرا به افتادی طرب نکوهی، انده کشی، غم اندوزی ز کار عیش پشیمان، بدرد دل شادی درو بهر سر مویی نهفته درد دلی درو بهر سر انگشت، خار بیداری بسان شعلۀ انگشت هر نفس که زنم برو چنان که بر آتش براوفتد بادی تنم ز خون جگر گشته بود مالامال اگر نه نایژةۀ خون ز دیده بگشادی بدام خوبان صد ره فتاد و بیرون جست ولی فتاد ازین ره بدست استادی بدین صفت که منم یار ار بدانستی به پرسش ار نشدی رنجه، کس فرستادی کمال الدین اصفهانی