کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۷: چه جفا بود کز آن ترک ختن نشنیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه جفا بود کز آن ترک ختن نشنیدم چه محالات کز آن عهد شکن نشنیدم هر کسی را گوید کو را دهنی هست، و لیک من بسی جستم و جز نام دهن نشنیدم تا بدیدم که سمن رنگ رخش بر خود زد پس از آن پیش چمن بوی سمن نشنیدم راز زلف تو اگر چه ز صبا فاش شدست من حکایت بجز از مشک ختن نشنیدم راستی راسخن قدّ تو هر جا که برفت بجز آزادی از سر و چمن نشنیدم دوش بگذشتم و دشنام همی داد مرا خدمتش کردم و پنداشت که من نشنیدم گر چه لعلش ز سر ناخوشیی آن می گفت من از او خوش تر از آن هیچ سخن نشنیدم عقل آن روز که من بر پی دل می رفتم گفت: کانجا نه صوابست شدن،نشنیدم کمال الدین اصفهانی