کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۸: می شنوم باز که باری دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می شنوم باز که باری دگر رغم مرا کرده یی یاری دگر نیست قرارت بر من تا ترا با دگری هت قراری دگر تو بکنار دگران وز تو من در هو بوس و کناری دگر باز سرا کار نو آورده یی اینت دگر ره سرو کاری دگر نیک بدانست که ما جز بدی از تو نکردیم شکاری دگر دل بتو دادن نه صوابست، لیک رفت ازین نوبت باری دگر دل ز غم ار خون شودم گو که شود نیست جز این کارش کاری دگر خوش نبود الحق در راه عشق هر نفسی تازه شماری دگر ورنه توانم که کنم رغم تو به ز تو یا همچو تو یاری دگر کمال الدین اصفهانی