کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷: روی از آن خوبتر تواند بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی از آن خوبتر تواند بود؟ هان بگوئید اگر تواند بود آنچنان نازک و چنان شیرین لب نباشد، شکر تواند بود تیر غمزه چو در کمان آرد نه همه دل سپر تواند بود چشم مستش نه آن چنان خفتست کش ز حالم خبر تواند بود وانک طرفی بوصل بر بندد از میانش، کمر تواند بود وانک بیخ فراق او بکند رستم زال زر تواند بود اشک لعل ز عکس چهرۀ اوست تی ز خون جگر تواند بود با چنین صبر و دل که من دارم مشکلم زو گذر تواند بود بکشم جور او که خار و گلش همه با یکدگر تواند بود من که باشم که آن چنانی را بر در من گدر تواند بود؟ لیک با این همه نیم نومید تو چه دانی؟ مگر تواند بود کمال الدین اصفهانی