کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۰: رخ خوبت به قمر می ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخ خوبت به قمر می ماند ذوق لعلت به شکر می ماند عقل با این همه دانایی خویش چون ترا بیند در می ماند اندرین عهد همانا فتنه بسر کوی تو بر می ماند چشم من بالب تو هر دو جهان خشک می بازد و تر می ماند با رخ خوبت تو در خانۀ من اوّل شب بسحر می ماند گفتی ار نایم و زحمت ندهم این بیک چیز دگر می ماند من ندانسته ام این شیوه ز تو بطلب کاری زر می ماند مگر از نازکی عارض تو بر رخ از بوسه اثر می ماند هر گه آیی بر من ، روز دگر در همه شهر خبر می ماند بوسه خود چیست؟ که بر چهرۀ تو نقش تیزیّ نظر می ماند بر من اکنون ز شمار غم تو تیم جانی و بسر می ماند هیچ دانی که چو آن بستانی بر من او را چه قدر می ماند؟ کمال الدین اصفهانی