کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: دل ز غم عشق تو کی جان برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ تا که جفای تو برین سان بود دست کش از دامن تو کوتهست هر نفسی سوی گریبان برد لذّت جان کی بود آنرا که او بی رخ تو عمر بیابان برد؟ تا هوس آن لب و دندان پزد بس که دلم دست بدندان برد جای ز نخ باشد آنجا که ماه باز نخت گوی بمیدان برد خاک جهان بر سر چوگان و گوی زلف تو چون سربزنخدان برد هر چه ترا آرزویست آن بکن بر رهی آنست که فرمان برد دان که بدان شاد بود جان من کز تو غم و جور فراوان برد آنچه دلم دید ز عشق بتان وآنچه همی از غم ایشان برد زنده بر آتش نهمش زین سپس پیش من ارنام نکو آن برد کمال الدین اصفهانی