کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: دلم در آرزوی عشق روی جانانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم در آرزوی عشق روی جانانست بعشق می نرسم این همه بلا زانست همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست چو جان بعشق گروکشت کار اسانست چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی تو آن کمال شناسی و عین نقصانست نخست شرط ره عشق دیدة بیناست که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست چو دیده ور شدی آنگه حجاب بسیارست که شرح هر یک از آنها ببایدت دانست چو از حجاب بروتی برون شدی یک یک حجاب هستی تو صد هزار چندانست چو هستی تو ز پیش تو رخت بر بندد کلوخ آینة حسن روی جانانست چو در سراچۀ عشق آمدی ز مدخل صدق گناه طاعت محضست و کفر ایمانست غمان بیهده از دل بعشق دفع شود چو عشق صدق بود درد عین درمانست بجان عشق توان زنده جاودان بودن خنک دلی که حیاتش بلطف این جانست کمال الدین اصفهانی