ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۲۰۵ - بازگشت نستوه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وز ایران از آن سی هزاران سوار فزون کشته بودند هشده هزار فریدون از ایشان چو آگاه شد دژم گشت و شادیش کوتاه شد سپهدار را سرزنش کرد و گفت که همچون زنان در شبستان بخفت بر او لاجرم دشمنش یافت دست سپاه مرا بیشتر کشت و خست یکی گفت از آن بازمانده سپاه که شاها، نبوده ست او را گناه که این مایه مردم که باز آمدیم اگرچه به رنج دراز آمدیم ز فرّ تو و رنج نستوه بود که در پیش دشمن یکی کوه بود اگر کوشی را او نخستی به تیغ کس از ما بخستی به راه گریغ چو او خسته شد لشکرش گشت باز کسی از پی ما نیامد فراز سه باره فزون بود از ما سپاه نهان کرده در شهر یکچند گاه چو ایمن شدیم او شبیخون نمود کنون بودنی بود و گفتن چه سود ایرانشاه