اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۱: در سرم سودای آن یارست و بس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سرم سودای آن یارست و بس جان من جویای دلدارست و بس کار عاشق جز غم معشوق نیست جز غم عشق تو بیکارست و بس برفلک شد آه من از عشق تو کار عاشق در جهان زارست و بس جان عاشق گفتی افگار از چه شد از غم عشق تو افگارست و بس جان من رحمی نما برجان من کز غم تو دل جگر خوارست و بس شربت بیمار عشق از غم فرست هرچه آید از تو تیمارست و بس در جهان کاری اسیری را نماند با غم عشق تواش کارست و بس اسیری لاهیجی