اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹: ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب پرکن قدح که میگذرد فرصت عجب مستم کن آنچنان که ندانم سر از قدم تا وار هم ز غصه دوران پر تعب خواهی که حق شناس شوی خویشتن شناس عارف بخود نگشته شناسا نه به رب خود را چنانچه بود بآدم عیان نمود انسان شدست دیده عالم ازین سبب تا سنبل و بنفشه بگرد سمن دمید جانم میان ظلمت و نورست روز و شب هر کو بفقر نسبت خود را درست کرد ننگ آیدش دگر که کند فخر برنسب هر سو اسیریا چه طلب میکنی بیا چون یار با منست چه حاجت بدین طلب اسیری لاهیجی