اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴: عاشقیم و مست صهبای لقا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقیم و مست صهبای لقا از خودی بیگانه با حق آشنا در شعاع آفتاب روی او نیست گشته هست گشته بارها نوش کرده باده جام فنا یافته از هستی باقی بقا نیست گشته از من و مایی تمام دیده خود را عالم بی منتها یافته از روی جان افروز دوست هر یکی از درد دل را صد دوا تا شدم واقف ز ناز و شیوه اش دیده ام در هر جفایی صد وفا از گل رویش دمادم میرسد بلبل جان را دو صد برگ و نوا کاشکی صد جان و دل بودی مرا تا برایش کردمی هر دم فدا چون اسیری از خودی خود گذشت گشت محرم بزم وصل دوست را اسیری لاهیجی