خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۵: شمع می گفت به پروانه شبی در محفل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمع می گفت به پروانه شبی در محفل که مرا نیز بر احوال تو می سوزد دل سرورا در غم هجر تو ز بس گریه و آه عمر بر باد شد و پای فرو رفت به گل غنچه بر نقش دهان تو به ده دل نگران گل سیراب ز روی تو به صد روی خجل عاشق صورت مطبوع تو را نیست خبر کز چه آب است و چه گِل صورت خوبان چگل اشک بر خاک درت می رود و دارم چشم کز درِبار تو محروم نگردد سایل گفتم از مشکل عشق تو خیالی به فسون جان تواند که بَرَد؟ گفت چه دانم مشکل خیالی بخاری