خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۷: مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا که دوش زِیادت زیاده دردی بود غمی نبود چو مقصود یاد کردی بود دلِ چو آهنت از آه و ناله نرم نشد چرا که اینهمه پیش تو گرم و سردی بود مرا هوای تو روزی وزید اندر سر که حسنت از چمن عارض تو وَردی بود گهی که عشق به کویت صلا طلب خیزد ز راه صدق به هر گرد روی مردی بود هنوز از گل رویت نداشت وجهی حُسن که وجه عاشق درویش روی زردی بود همین بس است به حشر آب رو خیالی را که گِرد کوی تو افتاده همچو گردی بود خیالی بخاری