سراینده فرامرز نامه
فرامرزنامه
بخش ۲۸ - اقرار کردن رستم با پهلوانان ایران وقبول کردن پهلوانان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنین گفت رستم کای بخردان دلیران کارآزموده ردان شما سربه سر دوستدار منید همه سرفرازید ویار منید اگرتان به بانو زجنگ آورم همه نامتان را به ننگ آورم شمارا نخواهم ابا او نبرد که از جنگ او شیرشد دل به درد همین فرش که افکنده از رنگ رنگ که یک میل ره پیش او نیست تنگ بیندازمش بر سر مرغزار نشانم برو چارصد نامدار به فرمان دادار جان آفرین که او داد ما را ره داد و دین چوبرجا بیارند یکسر درنگ بیایم گشایم برین فرش چنگ برافشانمش هرکه بر فرش ماند درخت نشاطش به گیتی نشاند به دامادیم هست شایسته او بگفتند هرکس که گفتی نکو ببودند آن روز و آن شب مگر کسی رای دیگر نیفکند بر دگر روز خورشید عالم ز چهر منور نمود او زمین و سپهر ازین زاویه تیره شبگیر گیر به آفاق بنمود مویی چو شیر سپهبد به اسب اندر آورد پای بجستند گردان ایران زجای به شهر اندرون کوس بنواختند درفش کیانی برافراختند چو خورشید یک نیزه بالا کشید تهمتن یلان را به صحرا کشید فکندند آن فرش گلرنگ نیز نشستند گردان به هم در ستیز به تخت کئی شاد بنشست شاه همی کرد بر پهلوانان نگاه زن و مرد بگرفته بد دشت و در که نظارگی بد قضا و قدر پس آنگاه آن نامور پهلوان گشاد آن کیانی کمر برمیان سراینده فرامرز نامه