مختاری غزنوی
شهریار نامه
بخش ۴۴ - رزم توپال با شهریار و کشته شدن توپال گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو آمد برآویخت توپال شیر به پیش صف شاه ارژنگ چیر چو ارژنگ آندید آمد بکین بجنبید گفتی ز لشکر زمین گرفتند توپال را در زمان بیامد هیاهوی کند آوران ستمکاره توپال شیر نر درافتاد در لشکر بی شمر جهان کرد بر شاه ارژنگ تنگ ز خون شد زمین هر طرف لاله رنگ سپهبد به نیروی پروردگار برون آمد از لشکر بی شمار بیاورد شنگاوه در پیش شاه کشیدند از رزم دست آن سپاه دو لشکر دگر باره بر جای شد همی برفلک ناله نای شد ستم کاره کوپال در دشت جنگ به ایستاده و گرز کینش به چنگ سپهدار برداشت پیچان کمند برآورد کردند سرکش سمند برآویخت با گرد توپال شیر میان دو لشکر چو شیر دلیر بدانست توپال کاندر نبرد نتابد ابا آن یل شیره مرد بتابید سر پیل را در زمان که آمد سپهبد چو شیر ژیان درانداخت در گردنش خم خام سرگرد توپال آمد بدام کشیدش ز بالا بزیر آن دلیر فرو رفت و برداشت خنجر چو شیر سرش را بزد دست و از تن برید ز میدان کین پیش شاه آورید برآورد دم ناله کوه نای فرو رفت ارژنگ از باد پای سر بی بها برگرفت آن زمان بخون پدر خورد خونش روان ببوسید روی و بر شهریار بسر کرد ارژنگ شه زر نثار چو هیتال آن دید بگریست خون که شد بختم اکنون و گشتم نگون برادر بشد کشته خویش من گرامی سه فرزند من پیش من مختاری غزنوی