ابن یمین
قطعه ها
شمارهٔ ۴٣٧: صاحبا مدتیست تا کردم - خدمتت آنچنانک بد مقدور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صاحبا مدتیست تا کردم خدمتت آنچنانک بد مقدور هر چه فرموده ئی ز باطل و حق بوده امر ترا بجان مأمور نه مرا هست عز و منصب و جاه نه شراب و کباب و نه منظور هر که از بهر خدمت مخلوق گردد از وصل دوستان مهجور چون ز جنس هنروران باشد بر سه نوعست حالتش مقصور راحتش گر فزون بود از رنج اندکی سعی او بود مشکور ور بود رنج و راحتش یکسان این هم از کار نیست چندان دور ور فزونست رنجش از راحت هست بیمزد دیو را مزدور چون من از فرقه سوم گشتم که بهر عشوه ئی شوم مغرور عقل داند کزین سلیم دلی مرد گردد با حممقی مشهور زین پس ار سر بتابم از خدمت شاید ار خواجه داردم معذور ابن یمین