ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۱: بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی ز جان نازکتر ار باشد تو سرو سیمبر آنی نهم رخ بر رخ خوبت بر غم خصم تا بیند که بشکفته گل رعنا فراز سرو بستانی خوشا روی دلارایت ز می بروی هزاران خوی لطیف و پاک چون بر گل سرشک ابر نیسانی مرا چون در وفای تو کنار از دیده دریا شد تو کشتی جفا چندین چرا بر خشگ میرانی تو چون گردون و چون گیتی دلارائی و خوش لیکن چو گردون سخت پیکاری چو گیتی سست پیمانی غلام یکنفس خوابم مگر بینم جمالت را که پنهان از توام با تو تماشائیست روحانی ز باد صبحدم بویت دلم بشنید و گفت آمد نسیم یوسف مصری سوی یعقوب کنعانی نگارا بر پرویان سلیمان وار شاهی کن که چون حسن تو ملک جان نگیرد کس بآسانی بکوش ابن یمین چندان که امکانست در عشقش بود دستت دهد روزی که سر در پایش افشانی ابن یمین