ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۸: ای روی تو آئینه الطاف الهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای روی تو آئینه الطاف الهی وی دبدبه حسن تو از ماه بماهی نقاش ازل نقش رخ و زلف تو میبست از روز و شب آمیخت سپیدی و سیاهی در مصر دل هر که عزیزی چو تو بنشست آخر بچه یاد آورد از یوسف چاهی آنکو به نکو بندگیت نام بر آورد ننگ آیدش از مرتبه منصب شاهی گر غایت حسنت نتوان دید عجب نیست اشیا نشود دیده بدین دیده کماهی چون تار قصب سوخت تن زار و نزارم از پرتو رخسار تو ز آنروی که ماهی از آتش غم بر جگرم آب نماندست خود دود دلم میدهد ایدوست گواهی با این همه گر سر برود در سر سودات سهلست زیانی که بود مالی و جانی سر نیز گر از دست رود باک نباشد آنست مراد ابن یمین را که تو خواهی ابن یمین