ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۰: من دوش بیخود یکنفس در کوی جانان آمدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من دوش بیخود یکنفس در کوی جانان آمدم بی زحمت تن ساعتی در عالم جان آمدم هرچ آن حجاب راه بود از پیش دور انداختم ز آن پس مجرد همچو جان در پیش جانان آمدم ترسم که نبود پاسبان از حال من آگه شود آگه کجا گردد که من از خویش پنهان آمدم در هجر جانان مدتی با درد دل در ساختم دردم رسید اکنون بجان نزدیک درمان آمدم شبها بروز آورده ام در آرزوی روی تو تا عاقبت روزی بکام اندر شبستان آمدم همچون سکندر مدتی در ظلمت آوردم بسر تا ناگهان همچون خضر نزد آب حیوان آمدم زین پیشتر با دوستان من پاک سیرت آمدم رفتم سوی آن دوستان کز پیش ایشان آمدم بودم عزیز ملک جان در مصر عزت کامران مانند یوسف ناگهان در بیت احزان آمدم در عشرت آباد جهان مجموع خاطر چون نیم عیبم مکن ابن یمین کاول پریشان آمدم ابن یمین