ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۵: بیا که شد چمن از آب ابرو آتش گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که شد چمن از آب ابرو آتش گل بلطف عارض ترکان عنبرین کاکل عروس گل بچمن باز چهره برگی ساخت نوای پرده عشاق میزند بلبل بباغ بلبل خوشگوی چون غزلخوان شد ز ذوق بلبله را قول شد همه قلقل پری رخی که خط و زلف مشکبارش را ز خادمان سیاهند عنبر و سنبل چمن خوشست ولی با بت سمن بوئی که پیش عارض او همچو خار باشد گل شکر لبی که چو آهنگ جام باده کند ز شرم شکر میگونش آب گردد مل مراست چشمه چشم از غمش چنانکه خیال ازو گذر نتواند مگر بزورق و پل بدام حلقه زلفین او گرفتارم کبوتریست که بازش کشیده در چنگل بخاک درگهش ابن یمین تولا کرد عزیز اگر نشود خوش بود ز جانان ذل ابن یمین