ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۹: روی چو صبح تو کرد اشک مرا چون شفق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی چو صبح تو کرد اشک مرا چون شفق ریخت ز جز عم گهر لعل تو بر زرورق تا دلت آتش فکند بر دل پر درد من شد بترشح برون جان ز تنم چون عرق گر رمقی داشتم زنده ببوی تو بود چون تو برفتی ز پیش بس بچه ماند رمق عاشق قد توأم ای تو مسیحا نفس لیک چو مریم زراست می نتوان زد نطق داد صبا را مدد زلف و خط و خال تو تا ز مثلت دهد عالم جانرا عتق گفتم و از مهر تو سوخت بباطل دلم گفت که پروانه را شمع بسوزد بحق گر کند آنشوخ چشم دعوی خون بر دلم ابن یمین گوید از بهر خوشآمد صدق ابن یمین