ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: لب و دندان تو با لعل و گهر میماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب و دندان تو با لعل و گهر میماند زلف و رخسار تو با شام و سحر میماند حسن رخسار قمر گر نبدی عاریتی گفتمی پرتو رویت بقمر میماند جزع در بار من از آرزوی لعل لبت روز و شب با صدفی پر زگهر میماند چهره منمای بدشمن که ز زخم نظرش بر رخ نازکت ایدوست اثر میماند چشم من در غم تو چون سپر افکند بر آب نرگسی بین که به نیلوفر تر میماند گفته بودی که ز دست غم من جان نبری نبرم جان ببرم هیچ دگر میماند هر که پا در ره عشقت چو من از صدق نهاد نه همانا که دلش در غم سر میماند شور فرهاد کجا کم شود از پاسخ تلخ رو ترش کردن شیرین بشکر میماند سخن ابن یمین گر چه سراسر گهرست لیکن از گوش تو چون حلقه بدر میماند ابن یمین