ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۱: عاشقان تا ز کمند غم عشقت نرهند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقان تا ز کمند غم عشقت نرهند دل محنت زده بر جان بلاکش ننهند بیدلانی که گرفتار خم زلف تو اند تا قیامت ز پریشانی و سودا نرهند بندگانی که کنند ار کرمت آزادی هر یک از راه شرف غیرت صد پادشهند نظرم بر مه و مهرست شب و روز و لیک مه و مهر تو که در سایه زیر کلهند من چو یعقوبم و جان و دل من یوسف وار در چه سیب زنخدان تو دائم به چهند لعل دربار ترا خاصیت کاهرباست ورنه عشاق چرا در طلبش همچو کهند نرم و آهسته بما بر گذرای سرو روان که بزیر قدمت شیفتگان خاک رهند من از آنچشمه حیوان و خط سبز وشت صنع حق بینم و قومی ز پی آب و کهند گفتمش از تو مرا بوس و کناری هوس است گفت نشنیده ئی آخر دو بیک کس ندهند هوشدار ابن یمین فتنه دور قمر اند آندو جادو که بعینه دو بلای سیهند ابن یمین