ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: تا سنبل سیراب تو بر لاله گره شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا سنبل سیراب تو بر لاله گره شد خورشید تو گفتی که مگر زیر زره شد مسکین دل زارم هدف تیر بلا گشت آندم که کمان خم ابروت بزه شد احرام طواف سر کوی تو گرفتیم چون ابروی تو قبله جان که و مه شد چشمت ز کمان خم ابروی تو تیری بگشاد ز سر گوشه بر آورده زه شد گفتم صفت زلف چو جیم تو توان کرد خود زای زبانها صفت از عجز گره شد با حسن تو دل نرد هوس باخت ولیکن جان در گرو حسن تو بسیار فره شد سلطان غمت دست چو بگشاد به بیداد عقلم که رئیس ده دل بود ز ده شد در آرزوی سیب زنخدان تو اشکم چون آب انار آمد و رخساره چو به شد با گریه و با آه دل ابن یمین باش زین آب و هوا نرگس بیمار تو به شد ابن یمین