ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۷۹: مرا ترکانه چشم او بمستی گر جفاها گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا ترکانه چشم او بمستی گر جفاها گفت چرا در تاب شد زلفش جفا گر گفت ما را گفت بت شیرین سخن گر چه جوابم تلخ گفت اما ز جان خوشتر همی آید دلم را ز آنکه زیبا گفت لب و دندانش را هرکس چو دید از لطف و دلجوئی مر اینرا سلک مروارید و آنرا لعل گویا گفت چو دیدم روی او گفتم که این هم دل بر دهم دین همین گفت آنکه دید او را نه این بیچاره تنها گفت کسی کز سینه نرم و دل سخت وی آگه شد خلاف رسم سیمین کان مکان سنگ خارا گفت از اول چشمه میپنداشت چشمم را ولی آخر چو در وی مردم آبی شناور دید دریا گفت گرش ابن یمین گوید کز آن مائی ایمهوش چرا رنجد چو پیش از ما نبی سلمان منا گفت ابن یمین