ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۷۴: گلهای نوشکفته بهر بوستان که هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گلهای نوشکفته بهر بوستان که هست پیش رخ تو خار نماید چنانکه هست با دود و آتش جگر و دل ز رشک تست هر لاله ئی که باشد و هر ارغوان که هست گر بهر سرو سرکش تو نیست پس چراست در جویبار چشم من آب روان که هست از دست دیده کار دل من بجان رسید کو آشکار میکندش هر نهان که هست گر چه یقینست آنکه دهن نیستت ولی میافکند حدیث توأم در گمان که هست باریکتر ز موی میانت دقیقه ایست کز وی بجز کمر ندهد کس نشان که هست تا دستگیر بنده شوی همچو آستین باشد سرم همیشه بر این آستان که هست بازار دل چو ز آتش سودای تست گرم کمتر ز سود نیست مرا هر زیان که هست ابن یمین مخواه دل از دلستان که نیست گر بایدت بیا ببر این نیم جان که هست ابن یمین