ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۶۴: شکرست آن لب میگون تو یاقوت روانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکرست آن لب میگون تو یاقوت روانست که ازو چشم رهی چشمه یاقوت روانست بشکر خنده اگر پسته شیرین نگشائی عقل باور نکند آنکه ترا هیچ دهانست آب عناب روان گشت ز بادام دو چشمم بسکه آن پسته شکر شکنت چرب زبانست حیرت آرند ز رخسار تو صاحبنظران تا چه چیزست بجز حسن که آنحیرت از آنست چشم بد دور از آنقامت چون سرو روانت که ز سر تا بقدم راست تو گوئی همه جانست هر زمان بر سر آتش نهدم آب دو دیده بس که پیدا کند اسرار که در سینه نهانست کامم امروز بده از لب شرینت که فردا کس چه داند چه شود حال که گیتی گذرانست گر دل خسته زارم هدف تیر تو گردد دولت من بود آخر نه که ز آن تیرو کمانست دارد آشفته و سرگشته چو خود ابن یمین را زلف مشکینت که سر تا قدم آشوب جهانست ابن یمین