ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۵۰: روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی شهر آرای یارم آفتابی دیگرست هر زمانی زلف او در پیچ و تابی دگرست بر رخ او قطره های خوی چو شبنم بر گلست هر زمانی چون گلی و چون گلابی دیگرست گفتم از روی خودم روشن نشانی باز ده گفت آخر روشنست این آفتابی دیگرست ز آتش سودای عشقش در جهان هر جا دلیست بر سر خوان هوس هر دم کبابی دیگرست تا بهار حسن رویش تازه ماند هر زمان ز ابر چشم اشکبارم فتح با بی دیگرست بر روانم درد عشق و بر دلم بار فراق هر یکی ز اینها خرابی بر خرابی دیگرست وعده وصلش اگر چه دلفریب آمد ولیک دل بر آن نتوان نهادن کان سرابی دیگرست جز رضای او نجوید در جهان ابن یمین و آن صنم را هر زمان با او عتابی دیگرست ابن یمین