ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: دهن غنچه وشت پسته خندان منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دهن غنچه وشت پسته خندان منست لب شکر شکنت نیک بدندان منست پای بند سر زلفین چو زنجیر تو شد دل دیوانه وشم چون نه بفرمان منست هست دلبستگی جان بسر زلف تو زان که نمودار سرو کار پریشان منست مردم از فرقت جانان و عجب نیست از آنک زنده بیجان نتوان بودن و او جان منست کشته عشق وی از زنده جاوید به است درد کز وی رسدم مایه درمان منست گفتمش یوسف مصری تو ز بس غنج و دلال گفت کاین منقصت حسن فراوان منست از سر زلف من اینک دل صد یوسف عهد بند بر پا زده در چاه ز نخدان منست گفتمش آیتی از مصحف خوبی رخ تست گفت خود مصحف خوبی همه در شان منست شیر گردون نگرد ابن یمین گر شنود زو که خاک کف پای سگ دربان منست ابن یمین