ابن یمین
غزل ها
شمارهٔ ۲۰: گر چه با ترکانه چشم مست او دارم عتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه با ترکانه چشم مست او دارم عتاب هست بیحاصل چو خط هندوئی بر سطح آب در خم چوگان زلف او دل سرگشته را همچو گوی افتاده بینم دائم اندر تاب تاب با وجود عقل اگر پیدا بود عشقش رواست کی بگل پنهان توان کردن فروغ آفتاب گر ندارم روی دیدن روی او را ز احتشام میتوان دیدن خیالش را دریغا نیست خواب چشم او را من بگفتم ترکتازی تا بکی زینسخن کردست خود را هندوی زلفش بتاب گر بعمری در رهی با من درنگی افتدش همچو عمر اندر زمان گیرد سوی رفتن شتاب آن مه تابان ندارد آگهی کابن یمین شد ز تاب مهر او همچون کتان از ماهتاب ابن یمین