اسیری لاهیجی
ملحق ها
شمارهٔ ۱۶: دوش اندر بزم وصل یار بودم تا بروز - شب همه شب مست آن دیدار بودم تا بروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش اندر بزم وصل یار بودم تا بروز شب همه شب مست آن دیدار بودم تا بروز بی رقیب و مدعی در گلشن عیش و طرب هم نشین با آن گل بی خار بودم تا بروز گه گهی در خواب مستی بیخود و گاهی دگر در هوای روی او بیدار بودم تا بروز با خیال چشم مخمورش چو رند می پرست یکدودم مست و دمی هشیار بودم تا بروز دل پی دلبر برفت و باز آمد دلبرم دور از آن مه بی دل و دلدار بودم تا بروز شب ز فکر زلف او جان بود اندر پیچ و تاب وز رخ او غرقه در انوار بودم تا بروز بی اسیری فارغ از اغیار و طعن مدعی در تماشای جمال یار بودم تا بروز اسیری لاهیجی