ازرقی هروی
قصیده ها
شمارهٔ ۳۸: دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم نو عروسان فلک را بتماشا دیدم رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک ماه را در فلک عقد ثریا دیدم بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب هر جواهر که درین قبۀ مینا دیدم نیک فرخنده مهی بود ز شاخ طوبی هر شکوفه که درین قبۀ خضرا دیدم تیز پایان تخیل ، که سبک می رفتند همه را در حرس عالم بالا دیدم حیدر رزم فلک را ، که نسب مریخست عاشق شیفتۀ زهرۀ زهرا دیدم سیل اشکم که چو زد موج ز گردون بگذشت چشمه ای بود که پر آب مصفا دیدم تا کند بر سر خورشید سحر گاه نثار دامن چرخ پر از لؤ لؤ لالا دیدم این غزل زهره ادا کرد مگر خرم بود که شفق در رقمش مصفی صهبا دیدم ؟ ازرقی هروی