جمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: دوش در گلستان سحرگاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش در گلستان سحرگاهی پرده برداشت غنچه ناگاهی چشم بلبل بر او فتاد از دور کرد ربی و ربک اللهی گل بصد لطف گفت خندانش برگ مهمان بساز یک ماهی گفت نرگس فدای مقدم گل شکل این شش ستاره و ماهی بهر گل دارم این ببار آری چه کند سیم؟ عمر کوتاهی بر نرگس دوید بلبل و گفت که تو بر لشگر چمن شاهی عاشقی مفلسم حریف بدست وجه یک ماه چاره راهی منم امروز از زر و سیمت وامخواهی برای دلخواهی تا بآن عاشقیت آموزم تا کنم مطربیت گه گاهی جمال الدین اصفهانی