جمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴: دلم زدرد تو خون شدترا چه غم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم زدرد تو خون شدترا چه غم دارد نه عشق تو چو منی در زمانه کم دارد مرا بعشوه ازین بیش در جوال مکن که دل چو وعده تو پای در عدم دارد ز روی خوب تو دانی که بر تواند خورد؟ کسی خورد که بخروارها درم دارد میان اینهمه محنت نگوئیم چونی کسیکه چو نتوکسی دارد او چه غم دارد ز روزگار قفاها چنین خورد بیشک چو من گدای که معشوق محتشم دارد گمان من همه این بود کوچودل ببرد بجان ندارد قصدی ولیک هم دارد دل من ارزجهان اختیار عشق تو کرد سزای خویش بدین کرده لاجرم دارد جمال الدین اصفهانی