مسعود سعد سلمان
قصاید
شمارهٔ ۱۶۲ - وعظ و تنبیه: گردش آسمان دایره وار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گردش آسمان دایره وار گاه آرد خزان و گاه بهار گه کند عیش زندگانی تلخ گه کند روز شادمانی تار دیده ای را زند ز انده نیش جگری را خلد ز مرگی خار نرهد زو نهنگ در دریا نجهد زو پلنگ در کهسار کرده بر سرکشان به حمله ستم برده از خسروان به قهر دمار نیست جسمی کزو ننالد سخت نیست چشمی کزو نگرید زار زندگانی و جان و دل شکرد زخم این اژدهای عمر شکار کامرانی و عز و لهو خورد دهن این نهنگ مردم خوار بس بناها که او برآوردست باز کردست با زمین هموار بس روان ها که او بپروردست که ندادست باز پس زنهار گاه بر مادری ز دست آتش گه ربوده ست بچه ای ز کنار تو اگر سال و مه بنالی سخت تو اگر روز و شب بگریی زار عاقبت هیچ فایده نکند پس تن خویش هیچ رنج مدار ای ملک زاده ای که فکرت تو روشن آیینه ای است بی زنگار نیک دانی که کس نیاید پس با قضاهای ایزد دادار چرخ تندست تن به رنجه منه مرگ حقست دل به غم مسپار مسعود سعد سلمان