مسعود سعد سلمان
قصاید
شمارهٔ ۱۴۵ - هم در تمحید سلطان محمود: بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی یکی به سخت حدید یکی به نرم حریر ببرد عارض و زلفینش از دو چیز دو چیز یکی سپیدی شیر و یکی سیاهی قیر دلم شد و تن ازو تا جدا شدم من ازو یکی ز رنج غنی و یکی ز صبر فقیر دو چیز دانم اصل نشاط و راحت خویش یکی وصال نگار و یکی ثنای امیر امیر غازی محمود کش دو چیز سزاست یکی همایون تاج و یکی خجسته سریر شهی که بینی دو دست جود او باشد یکی چو بحر طویل و یکی چو بئر قعیر شهی که هست دل و دست او به گاه سخا یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر ببرد طلعت و فهم وی از دو چیز سبق یکی ز زهره از هر یکی ز تیر دبیر معین اوست فلک چون مشیر اوست جهان یکی چه نیک معین و یکی چه نیک مشیر قضا مساعد او و قدر مسخر او یکی چو گشته رهین و یکی چو گشته اسیر همی گشاید کشور همی ستاند ملک یکی به عزم درست و یکی به رای بصیر همیشه دولت و اقبال سوی او بینی یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر خدایگانا همواره قدر و همت تست یکی سنی و رفیع و یکی بلند و خطیر ز هیبت تو برانداختند ببر و هژبر یکی ز بیشه نشست و یکی ز دشت مسیر ز بهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر نثار مجلست آورد ابر و باد روان یکی ز دریا در و یکی ز کوه عبیر درخت و مرغ شدند از پی تو باغ به باغ یکی گشاده نقاب و یکی کشنده صفیر نشاط کن ملکا باده مروق نوش یکی به مجلس حزم و یکی به نعمت زیر همیشه باد دو دست تو تا جهان باشد یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر همیشه باد شها نیکخواه و بدخواهت یکی به بزم نشاط و یکی به رنج زحیر همیشه دولت و اقبال با تو باد به هم یکیت باد ندیم و یکیت باد وزیر همیشه باد سر و دیده بداندیشت یکی بریده به تیغ و یکی خلیده به تیر مسعود سعد سلمان