مسعود سعد سلمان
قصاید
شمارهٔ ۲ - در ستایش محمود شاه: شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا در چشم جور و عدل پدید و نهانیا بایسته تر به خسروی اندر ز دیده ای شایسته تر به مملکت اندر زجانیا عقل و روان به لطف نیابد همی تو را گویی که عقل دیگر و دیگر روانیا روشن به توست سنت و آیین خسروی تازه به توست رسم و ره پهلوانیا گر مذهب تناسخ اثبات گرددی من گویمی تو بی شک نوشیروانیا گویم مگر که صورت عقلی عیان شده چون بنگرم به عقل و حقیقت همانیا گویی صفات ایزدی اندر صفات توست کایدون فزون ز وهم و برون از گمانیا برنده نیازی گویی که دولتی دارنده زمینی گویی زمانیا با هر کسی چو با تن مهجور وصلتی در هر دلی چو در دل مجرم امانیا شاها نظام یابد هندوستان کنون زان خنجر زدوده هندوستانیا صاحبقران تو باشی و اینک خدایگان دادت به دست خاتم صاحبقرانیا تا مملکت بماند تو جاودان بمان اندر میان مملکت جاودانیا مسعود سعد سلمان