عرفی شیرازی
مثنوی ها
شمارهٔ ۱۰۰: بکوی صید بندان دوش چون فریاد میکردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکوی صید بندان دوش چون فریاد میکردم بیک صوت حزین صد عندلیب آزاد میکردم چنان دوش از غمت مشتاق بودم بر هلاک خود که تا صبح آرزوی تیشه فرهاد میکردم نه تأثیر نفس بی عمر جاویدان نمیدانم بامیدی چه پیشت در دل بنیاد میکردم گشایم دام بر گنجشک و شادم یاد آن همت که گر سیمرغ می آمد بدام آزاد میکردم چنان آماده عشقم که عشق ار ممتنع بودی بذوق جلوه حسن منش آزاد میکردم مگو عرفی دل یاران پریشان داشتن تا کی اگر می آمد از دستم دل خود شاد میکردم عرفی شیرازی