عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۹۲: مگر لب تو قرین شراب می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر لب تو قرین شراب می گردد که آب در دهن آفتاب می گردد چگونه حرف غم آرم به این حیا بر لب که شعله می زند آنجا و آب می کردد چنان ز روی تو دیدم گل مراد امشب که زهر گریه به چشمم گلاب می گردد ز بس خیال تو آرد هجوم بر چشمم به گرد هر مژه صد آفتاب می گردد دلت به من ده، به روی کرشمه ریز و ببین که از تو دل مردم خراب می گردد چه آتش است ندانم به سینهٔ عرفی که دوزخ از نفس او کباب می گردد عرفی شیرازی