عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۶۵: ذوق در خاک تپیدن اگر از دل برود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ذوق در خاک تپیدن اگر از دل برود تا ابد کشته ی زار از پی قاتل برود به وداعی که مرا می بری ای دل بگذار که بمیرم من و جان از پی محمل برود بحر عشق است و به هر گام هزاران گرداب این نه بحریست کزو کشته به ساحل برود گر بمیرم بنما چهره به من روز وصال حسرت روی تو حیف است که از دل برود چاره ی کار به تدبیر نیامد، هیهات کو رسولی که بر جادوی بابل برود آید انگشت گزان روز جزا در محشر آن که ابله به جهان آید و عاقل برود تا به زانو به گل از گریه فرو شد عرفی ور چنین گریه کند تا مژه در گل برود عرفی شیرازی