عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۴: حیرت ملازم گل رخسارهٔ کسی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حیرت ملازم گل رخسارهٔ کسی است دیوانگی نتیجه نظارهٔ کسی است از جام کینه ام چو رود مست و خون چکان می بارد از رخش که ستمگارهٔ کسی است غمخوار نیست هر که بود غمگسارجوی بیچاره آن که منتظر چارهٔ کسی است از خاک گشتگان تو هر گل که می دمد معلوم می شود که دل پارهٔ کسی است فارغ ز خیرگی نگر در روی آفتاب این دیده آزمودهٔ نظارهٔ کسی است عرفی در آب و آتش اگر می رود روا است بازش میاورید که آوارهٔ کسی است عرفی شیرازی