عرفی شیرازی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۹۲: من بلبل آن گل که گلابش همه خون است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من بلبل آن گل که گلابش همه خون است مرغابی آن بحر که آبش همه خون است خونم به گلو ریز که بیمار محبت آشوب نشانست و به آبش همه خون است دیوانه ی عشقیم که این شاهد سرمست عشقش همه زخم است و حجابش هم خون است کوثر لب خشک و جگر تشنه فرستد در بادیه ی عشق که آبش همه خون است از صید به خون گشته مپرهیز که صیاد آرایش فتراک و رکابش همه خون است آتش چه و سرچشمه کدامست؟ مپرسید صحرای محبت که سرابش همه خون است عرفی غم دل باز نپرسی که دل ما مستی است که در جام جوابش همه خون است عرفی شیرازی