شیخ فخرالدین عراقی
فصل سوم و چهار
مثنوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه ایشان برو نظر کردند اولش عاشقی خبر کردند عشق در هر دلی که جای گرفت دست برد اندرون و پای گرفت عشق در هر دلی که سر بر زد خیمه از عقل و علم برتر زد هر دلی کو به عشق بینا شد منزلش زیر بود و بالا شد هر دلی را که عشق روی نمود هر زمانی ارادتش افزود هر ارادت که عشق را شاید از رضا و موافقت زاید هر ارادت که از محبت شد یا ز انعام یا ز رایت شد اولش عام و آخرش خاص است محض لطف است و عین اخلاص است در کلام خدای می خوانی که: «علیک محبت منی» چون محبت رسد به عین کمال در دل و جان و الهان جمال عشق نامش نهند اولوالاشواق چون رسد آن به حد استغراق اندرین بحر اگر غریق شوی تو خود استاد این طریق شوی گر شنیدی و شد تو را معلوم رو بخوان تا نکو شود مفهوم شیخ فخرالدین عراقی