شیخ فخرالدین عراقی
فصل اول
مثنوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ما، چون چراغ عشق افروخت خرمن خویشتن به عشق بسوخت انجم افروز اندرون عشق است علت حکم کاف و نون عشق است چون ز قوت سوی کمال آمد کرسی تخت لایزال آمد عشق معنی صراط عشاق است عشق صورت رباط عشاق است تا ازین راه بر کران نشوی در خور خیل صادقان نشوی چون تویی صورت و تویی معنی مکن از عشق خویشتن دعوی خویشتن را مبین، چو عشق آمد شربت عشق بی خود آشامد هر که زین باده جرعه ای بخورد به تن و جان خویش کی نگرد؟ اندرونی که درد او دارد هرگز او را زیاد نگذارد هر محبت، که در دلی پیداست بی شک آن انقطاع غیر خداست ابجد عشق، هر که خواهند نخست ز آنچه آموخت لوح ذهن بشست چون دلت تخته را فرو شوید با تو این راز خود دلت گوید ای دل، ای دل، خمیر مایه تویی طفل را هست شیر و دایه تویی جای عشقی و جای معشوقی همگی از برای معشوقی می روی در سرای خسته دلان این کرم بین تو با شکسته دلان منزلش دل شد و هوایش عشق دوستش دل شد، آشنایش عشق شیخ فخرالدین عراقی