شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۱۲: ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان هان! به حذر شوید از غمزهٔ شوخ و شنگشان نالهٔ زار عاشقان، اشک چو خون بی دلان هیچ اثر نمی کند در دل همچو سنگشان با دل ریش عاشقان، وه! که چها نمی کنند؟ ابرو چون کمانشان، غمزهٔ چون خدنگشان از لب و زلف و خال و خط دانه و دام کرده اند تا که برین صفت بود، دل که برد ز چنگشان؟ ما چو شکر گداخته، ز آب غم و عجبتر آنک: در دل ماست چو شکر غصهٔ چون شرنگشان بیش مپرس حال من، زآنکه به شرح می دهد از دل و دست ما نشان چشم و دهان تنگشان غم مخور، ای دل، ار بود یک دو دمی چو دور گل دولت بی ثباتشان، خوبی بی درنگشان ابر صفت مریز اشک، از پی هجر و وصلشان زان که چو برق بگذرد مدت صلح و جنگشان جان عراقی از جهان گشت ملول و بس حزین کاهوی او رمید از آن عادت چون پلنگشان شیخ فخرالدین عراقی