شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۲۰۸: مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مبتلای هجر یارم، الغیاث ای دوستان از فراقش سخت زارم، الغیاث ای دوستان می تپم چون مرغ بسمل در میان خاک و خون ننگرد در من نگارم، الغیاث ای دوستان از فراق خویش همچون دشمنانم می کشد زانکه او را دوست دارم، الغیاث ای دوستان دیده اید آخر که چون بودم عزیز در گهش؟ بنگرید اکنون چه خوارم؟ الغیاث ای دوستان غصه های نامرادی می کشم از دست او زهره نه کهی برآرم، الغیاث ای دوستان یاد نارد از من مسکین، نپرسد حال من هم چنین یار است یارم، الغیاث ای دوستان هم به نگذارد مرا تا با سگان کوی او روزگاری می گذارم، الغیاث ای دوستان قصه ها دارم ز جور او میان جان نهان با کسی گفتن نیارم، الغیاث ای دوستان جان فرستم تحفه نزد یار و نپذیرد ز من غم فرستد یادگارم، الغیاث ای دوستان باز پرسد از من بیچارهٔ ماتم زده کز فراقش سوکوارم؟ الغیاث ای دوستان یار من باشید، کز ننگ عراقی وارهم کز پی او شرمسارم الغیاث ای دوستان شیخ فخرالدین عراقی