شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۲۱: رخ سوی خرابات نهادیم دگربار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخ سوی خرابات نهادیم دگربار در دام خرابات فتادیم دگربار از بهر یکی جرعه دو صد توبه شکستیم در دیر مغان روزه گشادیم دگربار در کنج خرابات یکی مغ بچه دیدیم در پیش رخش سر بنهادیم دگربار آن دل که به صد حیله ز خوبان بربودیم در دست یکی مغ بچه دادیم دگربار یک بار ندیدیم رخش وز غم عشقش صدبار بمردیم و بزادیم دگربار دیدیم که بی عشق رخش زندگیی نیست بی عشق رخش زنده مبادیم دگربار غم بر دل ما تاختن آورد ز عشقش با این همه غم، بین که چه شادیم دگربار شد در سر سودای رخش دین و دل ما بنگر، دل و دین داده به بادیم دگربار عشقش به زیان برد صلاح و ورع ما اینک همه در عین فسادیم دگربار با نیستی خود همه با قیمت و قدریم با هستی خود جمله کسادیم دگربار تا هست عراقی همه هستیم مریدش چون نیست شود، جمله مرادیم دگربار شیخ فخرالدین عراقی